عمل لگام گیر. گرفتن لگام اسب به قصد پیاده کردن راکب آن تعظیم را: چون زمین میهمان پذیری کرد و آسمان را لگام گیری کرد. نظامی. حیرتش چون خطرپذیری کرد رحمت آمد لگام گیری کرد. نظامی. دل در اندرز و جان پذیری کن یک زمانش لگام گیری کن. نظامی
عمل لگام گیر. گرفتن لگام اسب به قصد پیاده کردن راکب آن تعظیم را: چون زمین میهمان پذیری کرد و آسمان را لگام گیری کرد. نظامی. حیرتش چون خطرپذیری کرد رحمت آمد لگام گیری کرد. نظامی. دل در اندرز و جان پذیری کن یک زمانش لگام گیری کن. نظامی
درخت پشه غال را گویند و به عربی شجرهالبق خوانند. (برهان). سده. (جهانگیری). درخت پشه دار که آن را آغال پشه نیز گویند. (آنندراج). نام درختی که آن را کژم و پشه دار و سارشکدار و سده و آغال پشه نیز گویند. (جهانگیری). سارخکدار. سیاه درخت. قره آغاج
درخت پشه غال را گویند و به عربی شجرهالبق خوانند. (برهان). سده. (جهانگیری). درخت پشه دار که آن را آغال پشه نیز گویند. (آنندراج). نام درختی که آن را کژم و پشه دار و سارشکدار و سده و آغال پشه نیز گویند. (جهانگیری). سارخکدار. سیاه درخت. قره آغاج
آن که افسار مرکب خود را به دست گیرد، کسی که برای احترام افسار مرکب شخصی را به دست گیرد تا او فرود آید، جایی که در آن لگام مسافران را گیرند تا ایشان را مجبور به فرود آمدن کنند به قصد ایذاء یا سرقت: خنیفقیان دیهی بزرگ است... از آن جا تا فیروز آباد سخت راه دشوار است همه تنگها و کوهستان درشت و لگام گیرهاست
آن که افسار مرکب خود را به دست گیرد، کسی که برای احترام افسار مرکب شخصی را به دست گیرد تا او فرود آید، جایی که در آن لگام مسافران را گیرند تا ایشان را مجبور به فرود آمدن کنند به قصد ایذاء یا سرقت: خنیفقیان دیهی بزرگ است... از آن جا تا فیروز آباد سخت راه دشوار است همه تنگها و کوهستان درشت و لگام گیرهاست